Saturday 20 September 2014

محاوره: آدمایی که می چسبند

Salford Quays, Salford, UK

بعضی از آدما می چسبند، حسابی هم می چسبند. البته نه چسبیدن از نوع کنه وار، منظورم مثل یک فنجون چای داغ کنار دریا در هوای انگلیسه. وقتایی که شانس میاری و با یکی از اونا هم نشین میشی، باید حسابی غنیمت دونست. ولی این انسان ها کی هستند و چه خصوصیتی دارند؟ ادعا نمی کنم که جواب صحیح این سوال رو می دونم ولی به نظرم اولا نباید خیلی بهت نزدیک باشن. چون این طبیعت بشره که قدر کسی را که کنارشه نمی دونه. بعدش باید قدرت فهم تو و حرفات رو داشته باشه و تو هم متقابلا درک کنی که طرف چی میگه. آنقدر بینتون صحبت کردنی باشه که مجبور نباشین به آدمای دیگه و کارهای اونا بپردازید. ضمن اینکه با سکوت کنار هم و در محضر هم بتونین کنار بیاین.  باید با هم راحت باشین و بهم اعتماد کنین، تا بتونین حرفاتون رو بزنین و از اینکه بعدا از صحبتا سواستفاده یا سو تعبیر بشه نترسین. بهم اجازه بدین تا وقتی که می خواهین حرف بزنین بدون اینکه "یکه تاز" میدون اختلاط  بشین. حتما چیزهای دیگه ای هم هست ولی گمونم اصل کاریا رو گفتم. به عبارتی مهم نیست که زبان، نژاد، دین و جنسیتش چیه، پدر و مادرش کین، اهل کجاست یا به قول جمله ی که رو سردر وبلاگم نوشتم می هست و چی هست

 این پست را برای یاداوری به خود بعد از ملاقات صنعت در روزی آفتابی در سپتامبری آرام نوشتم

© All rights reserved

1 comment:

افسانه نکونام said...

آدمهای دلنشین!! باید یکبار باهم در باره "مبادله انرژی" صحبت کنیم. بنظر من با آنچه گفتی خیلی هماهنگی داره