Thursday 4 November 2010

The power of one

Some of you might have seen the table below. I was looking at it today and thinking: one is a really unique phenomenon and not just from a mathematical viewpoint.


1 x 1 = 1
11 x 11 = 121
111 x 111 = 12321
1111 x 1111 = 1234321
11111 x 11111 = 123454321
111111 x 111111 = 12345654321
1111111 x 1111111 = 1234567654321
11111111 x 11111111 = 123456787654321
111111111 x 111111111=12345678987654321


Throughout the history, most ground-breaking events have started with one person thinking or walking outside the norm. Many great ideas from inventions that our daily lives depends on them, through masterpieces of arts, to abolition of slavery all started with one.

جدول بالا را شاید خیلی از شماها دیده اید. با خودم فکر میکردم که: یک، پدیده خاصیه، نه؟ منظورم فقط از نظر ریاضی نیست. در طول تاریخ، خیلی از وقایع از اختراعاتی که امروزه زندگی روزمره اکثر افراد به آنها وابسته است گرفته تا شاهکارهای هنری و حتی قوانینی چون منع برده داری، همه از یک نفر شروع شده که جسارت تفکر خارج از آنچه که جامعه معمول دانسته، را داشته



© All rights reserved

10 comments:

حامد said...

اینو هوشنگ ما کشف کرده بود ولی نمی دونم چطوری تو اینترنت نفوذ پیدا کرده :D

منم شاید یه روزی یه همچین چیزی پیدا کردم :-P

Shahireh said...

چیو؟
منظور جدوله؟

آفرین به هوشنگ شما
عجب کشف جالبی هم بوده
تبریک
:)

شما هم حنما از چنین اکتشافاتی دور نیستید. به راهتون ادامه بدید
:D

با آرزوی موفقیت

zari said...

جالب بود. با اینکه من خودم استاد ریاضی هستم تابحال به چنین چیزی دقت نکرده بودم. البته خب ما بیشتر به فرمولها توجه داریم تا این روابط ساده و زیبا

Shahireh said...

همینطور که گفتید گاهی اونقدر در پیچیدگی ها تامل می کنیم
که فرصت توجه به سادگی ها رو از دست میدیم
____
ممنون

حامد said...

خانوم زری شما که استاد ریاضی هستید یه زحمت بکشید بیایید به جای من برید سر امتحان معادلات دیفرانسیل . این بار دفعه ی ششم هست که این درس رو می گیرم و پاس نمیشه :D
ریاضی مهندسی هم همینطور ;))

Shahireh said...

بار ششم
:)
اینم خودش یه جور استعداده ها

حامد said...

مغز ریاضی ندارم خانوم دکتر چه میشه کرد :D
اصلا از اولم از ریاضی خوشم نمیومد ولی جالبه بدونید رشته ی دبیرستانم ریاضی و فیزیک بوده ;))

Shahireh said...

ای بابا دیگه دارید شکست نفسی می کنید
چطور میشه در جوار خیام بود و مغز ریاضی نداشت
:)
________
وقتی که اون سالهای اول اینجا وارد کالج شدم، ریاضیم جلوتر از بچه های کلاس بود (یعنی همه ایرانیها تو همین موقعیت بودن، تئوری ها عالی و دروس عملی و آزمایشگاه خراب) گاهی که بچه ها از سختی درس به معلم ریاضی شکایت میکردند، میگفت پس چطور این میتونه حل کنه. یکی از بچه ها هم میگفت که آخه مال سرزمین خیامه. باید هم بتونه
خلاصه از اون به بعد برای حفظ آبروی خیام هم که شده بود مجبور بودم خوب کار کنم
شما هم بیش از این جناب خیام را شرمنده نفرمایید و کمی به خودتون زحمت برین و این بار رو قبول بشین
:)

منتظر شیرینی قبولی هستیم

Anonymous said...

مطلب خوندني بود

در ضمن (( خيام )) آبروي ماست
:)

Shahireh said...

حتما
موافقم

_
ممنون