Tuesday 28 September 2010

ایمان آوردم به آغاز فصل سرد

مشغول رانندگی بودم، از نقطه ای که شاخه های درختان دو طرف جاده به هم می رسیدند و چتری از برگ را بالای سر ماشینها میکشیدند، رد شدم. چند برگ زرد و قهوه ای روی شیشه ماشین غلتیدند و پس از ثانیه ای با جاروی باد پایین ریخته شدند. نگاهی به بالا انداختم. خیلی از برگها تغییر رنگ داده بودند. نمی دانم که دقیقا کی هوای درختان پاییزی شد ولی همه نشانه های آغاز فصلی سرد را در پیش رویم گسترده دیدم. فصلی با روزهای کوتاه و تاریک و تنهایی سردی که تا بی نهایت امتداد میابد



I drove past a narrow track where branches of trees from both sides of the road were touching in the middle. A few yellow and brown leaves fall on the windscreen and were quickly brushed off by the breeze. I looked up, I don't know when exactly trees switched over to the autumn mood; but all the signs of a cold season were widen in front of my eyes; a season with short and dark days and loneliness that spreads till eternity.


© All rights reserved

5 comments:

zari said...

همیشه زیبا مینویسی و قلم زیبایی داری حتی اگر از روزمرگی بنویسی

حامد said...

سلام خانوم شهیره
امسال پاییز خیلی بی مقدمه و یهویی بود برای من . شاید همه غافلگیر شدن
زود رسیدنش خبر از سرما و تنهایی و دلتنگی غروبهای پاییزی و زمستونی رو میده :(
پاینده باشید

Shahireh said...

مرسی زری جان
شما همیشه به نوشته های بنده لطف داشتید
ممنونم که می خوانیشون

_____________________
سلام حامد جان
راستیم خدا خودش این پاییز رو بخیر بگذرونه
با آرزوی روزهای شیرین برای شما

You Are Not Alone said...

نه، تو تنها نیستی ، ماهی و زورق و پارو پس چیه؟
نه، تو تنها نیستی ، این همه ستاره پس مال کیه؟

نه،تو تنها نیستی ، خلوت ِ دل کده ی ِ نقاشیه
نه ، تو تنها نیستی ، فکر ِ آزادی خود زندگیه

نگو ما دو تا کمیم
من و تو این همه ایم

ای عزیز گل ریز
عشق یعنی همه چیز

نه، تو تنها نیستی، نا تمام ِ من تمام ِ تو میشه
نه، تو تنها نیستی، دست ِ من سفره ی شام ِ تو میشه

حتا تبت قد ِ بام ِ تو میشه
ماه نقره ای به نام ِ تو میشه

نه، تو تنها نیستی
نه، تو تنها نیستی

نگو ما دو تا کمیم
من و تو این همه ایم

ای عزیز گل ریز
عشق یعنی همه چیز

درد بی دردی و دردی دل پیچ
درد بی عشقی ما یعنی هیچ

مثل یک آینه ی بی جیوه
خاک بی عشق جهان بی میوه

نه، تو تنها نیستی
نه، تو تنها نیستی

نگو ما دو تا کمیم
من و تو این همه ایم

ای عزیز گل ریز
عشق یعنی همه چیز

Shahireh said...

mamnoon az shoma ke ba onvane
U are not alone
neveshtid
khaili she're mosbat va jalebi bood
az ionke vaght gozashtid va inja neveshtidesh mamnoonam

kash ghesmate adame chizi gheyr az tanhayi bood, kash

shad bashin