Friday 29 January 2010

در باب خدایی کردن مخلوق


مراقب دینداریتان باشید...از شر کسی که خداوند به او قدرتی بخشیده اما او میپندارد که اطاعت او اطاعت از خدا و نافرمانی او نافرمانی از خدا ست
امام علی (ع) وسائل الشیعه ج 18 صفحه 93

Thursday 28 January 2010

Persian food

Manvhester, UK
سفره ایرانی


I loved this video on Persian food, thought you might want to see it, too.

Enjoy

http://www.youtube.com/watch?v=_joaMIs3S70

Wednesday 27 January 2010

;)

Mashhad, Iran

The writing on this photo is taken from a poem by Hafez (one of the greatest Persian poets, 1315 -1390)
It means: Love seemed easy at first, but then came complications

Tuesday 26 January 2010

Row

Manchester, UK

If only you could say something to stop the tears flow

Monday 25 January 2010

...M...A...S...K...


این شعر از شاعریه که گاهی به اسم نقاب مطالبی مینوشت. این از اولین شعرهاش بود که خواندم. یادش به خیر. با اجازه جناب شاعر

____________________________

در روستايي دور

در روستايي سرسبز

در روستايي ساكت از دورغ

در روستايي شلوغ از محبت

در جايي كه من نيستم

همه چيز در انتظار من مانده اند

من تنها نمي روم

نمي توانم بروم

كسي هست

كه
-


28 feb 2009

_______________________________

Friday 22 January 2010

قالی

Persian carpet, Iran

Tying knots in strips of time until the carpet of dream is woven. Sometimes it’s a tangled mass, sometimes a work of art!

رشته های نازک زمان را به هم گره می زنم، کم کم رویایی بافته میشود. گاهی به شکل مجموعه ای از گره های کور و زمانی قالی ای زیبا با رجهای ریز از نقش انتظار

© All rights reserved

Monday 18 January 2010

Had ENOUGH!

Kish Island, Persian Gulf, Iran

If only #feelings were a cloak that could be taken off and #hung on a peg whenever you had enough!

کاش #احساس بالاپوشی بود که میشد آن را از #خود جدا کرد و گوشه ای آویزان، اگرشده برای لحظه ای


©All rights reserved

Wednesday 13 January 2010

ندا

از دیار برفی
از خاکی سفید
سوز سردی آمد
از ظلم لبریز

زمزمه تلخ ماندنش
بر دیوارکوچه میهن
شکل چشمانی بود
از عشق لبریز

پرندگان بر بامها
نترسیدند، نغمه سر دادند
نغمه هاشان همه گویا
از ترس لبریز
© All rights reserved

Just hold me tight!

Manchester, UK
قصهء گذشته های خوب من
خيلی زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تاقيامت اشک حسرت ببارم
دل هيشکی مث من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گريه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم مياره

اردلان سرفراز

Tuesday 12 January 2010

Life Clock


چرت زدن  = دهن کجی به گذشت زمان

An afternoon nap might be the calmest way to protest against the speed of time.

Monday 11 January 2010

از یک جنس

Mashhad, Iran


تا حالا شده فکر کنی که به دنیایی که همه وجودت از اونه تعلق نداری؟ نه مثل اینکه تافته ای هستی جدا بافته، بلکه یک گم کرده راهی که با همه خودیها در کمال آشنایی غریبه ای. فکر میکنم که این حس مختص فرد یا افراد خاصی نیست. یک جور بحرانه که بیشتر آدمها در یک مرحله از زندگی دچارش میشوند. یا حتی شاید یکی از آثار جانبی خودشناسیه و کلید قفل در بستش حکمته

به هر حال اگه تجربش کردی، گمونم معنی جمله بعدی منو خوب بفهمی

در سیلابی از بودنهای نامانوس چهره ای بود که میشناختمش. حسی از اعماق وجودم به همین آشنایی چنگ انداخت و نگذاشت که در شلوغی و سردرگمی هشدارهای عقل و نهیبهای ممتد وجدان از هم دور بیفتیم. حال به تلافی لشکری از احساسات روبرویم صف کشیده، نمیدانم باید جنگید یا صلح را پیشه کرد
©All rights reserved

Friday 8 January 2010

عکسهایی از مراسم عاشورا

عکسهایی از مراسم تاسوعا (در مشهد) و عاشورا (در طرقبه) در محرم 2009

موسیقی فیلم حکومت نظامی - میکیس تئودوراکیس

Music composed by: Mikis Theodorakis
در شیب تپه

کنار رودی که آرام می گذشت

دستم را گرفتی

هیچ نگفتم، هیچ نگقتی


آسمان بر ما لبخند می زد

گله گوسفندان شتابان می گذشت

جز بودن در کنار هم

هیچ نخواستم، هیچ نخواستی


© All rights reserved

Tuesday 5 January 2010

Old photos

Extremely sweet
Originally uploaded by Shahireh


Matchmaking!
Originally uploaded by Shahireh
The colours of spring
Originally uploaded by Shahireh

Don’t aim for the camera!
Originally uploaded by Shahireh

گنجشک من سرما خورده

In our garden

گنجشک کوچولویی که صبحها با صداش از جا بلند میشم، امروز نیومد
به نگاه زیباش و حضور گرمش مدتها است که عادت کردم، ولی امروز نیومد
دونه دادن بهش رو خیلی دوست دارم، چرا امروز نیومد
نکنه که گنجشکم سرما خورده باشه
کاش پهلوش بودم
کاش میشد نازش کنم
اونو تو مشتم قایم کنم
ببرمش تو اتاقم، بذازمش رو بالشم، گرمش کنم

کسی از حال گنجشک نازخونه ما خبر داره؟


Our garden’s little sparrow is not here today
He used to wake me up with his warm songs
But he didn’t sing today
What if he has a cold?
I wish I could be with him now

Does anyone know what became of my cute sparrow?

© All rights reserved

Friday 1 January 2010

My first blog entry in 2010


Wishing you a happy and prosperous New Year
با آرزوی بهترینها درسال 2010 میلادی