Monday 23 November 2009

The Annual International Music night

Sorry Mr. Mayor for the flashlight

On 24th October (2009) I attended the Annual International Music night in support of UNICEF/UNA Stockport (Davenport, Stockport, UK).

The programme started by a fascinating mix of music from different cultures of the globe. My favourite was the Persian classic music consisted of tar (an Eastern string instrument) and Daff (a drum-like percussion instrument with a soft, deep tone. It might have rings along the rim).

The music followed by food and dessert prepared by a number of volunteers, who organized a fantastic feast. Pity I could only eat for one!

It looked liked a well attended programme. Many people from different nations got together and shared their culture and music. It was fun to watch, especially in the climate of the current economic situation. The Mayor of Stockport also attended the session.

There was no entry fee; and the event was free, but people contributed to support the occasion. Apparently, a total of £1,700 was collected on the night.

Looking forward to the next year event.

بیشترتجارب من دررابطه با برنامه های سازمان داده شده خیره و جمع آوری کمک مالی برمیگرده به مجالسی که در آن کسی از آخرت میگه و از ترس و وحشتی که باید از شب اول قبر داشت. گروهی از ترس و وحشت دستشون میره تو جیبشون وبه طمع آنکه انفاقشون رو صد برابر پس میگیرند و یا حد اقل آبی رو آتش جهنم میریزند، سرمایه گذاری میکنند. گروهی هم که به خاطر آنکه خدایی نکرده بلایی سر راهشون سبزنشه با صدقه میخواهند که بلا را از خود و خانواده دورکنند. سنگین ورنگین بودن و اشک ندامتی گوشه چشم یا نیمچه ترسی از اعمال گذشته در دل داشتن هم یه جورایی چاشنی این صدقه ها به حساب میاد

البته نا گفته نمونه که خیلی ها هم هستند که فقط به خاطر کمک به همنوع و ذات خوبی به دیگران کمک میکنند. دسته ای هم انفاق و بخشش از مال رو بهانه ای برای آموزش یا شادی و دورهم بودن قرارمیدند. من باب مثال درشب موسیقی که توسط گروه استاکپورت (درانگلستان) سازمان ملل برنامه ریزی شده بود، هنرمندانی ازملیتهای مختلف حضور داشتند که با اجرای قطعات موسیقی شادی و لبخند را به شرکت کنندگان اهدا میکردند. بهترین قسمت، حضورمهمانانی بود که از هر نژاد، مذهب و طرز فکری دورهم جمع شده بودند. هر چند که برای من بخش نواختن تار و دف توسط هنرمندان ایرانی نیز جز بهترینها بود

شام مفصلی هم (البته جای همگی خالی) به کمک عده زیادی ازداوطلبان تهیه دیده شده بود. شرکت در این برنامه مجانی بود ودر پایان شرکت کنندگان کمکهای مالی خود را به صندوقهای مخصوص اهدا میکردند. گویا در آن شب مبلغ 1700 پوند جمع آوری شد. اگه بخوام یه جمع بندی و نتیجه گیری از تجارب ناچیز خودم در این مورد بکنم باید بگم که کاش بیشتر شاهد ترکیب صدقه و شادی باشیم و کمتر انفاق رو با اشک و ناله بیامیزیم

عکس از شهرداراستاکپورت است که در برنامه ذکر شده در بالا حضور داشت

4 comments:

Unknown said...

جوری که از معنی واژه ها فهمیدم این عکس آقای شهرداره که در اون کنسرت عمومی شرکت داشته ...نه؟
اون گردنبند طلاست
جالب بوده که رایگان برگذارشده
............
به نظرم مفهوم متنی که نوشتید باشه

Anonymous said...

چقدر خوب و صميمي و صادق و مهربون
به اميد رسيدن انسانها (بخصوص كشورهاي جهان سوم و بخصوص مردم شريف ايران) به مقام والاي انسانيت

Shahireh said...

درست ترجمه کردید
:))

به علت کمبود وقت و شاید هم کمی تنبلی
فارسیش رو ننوشتم
ولی در اولین فرصت اضافه میکنم

ممنون از توجهتون

Unknown said...

مرسی برای توضیحات فارسیتون